فراخ کندوری آنکه سفرۀ گسترده برای مهمانان دارد، فراخ سفره، کنایه از سخی، جوانمردآنکه سفرۀ گسترده برای مهمانان دارد، فراخ سفره، کنایه از سخی، جوانمرد تصویر فراخ کندوری فرهنگ فارسی عمید
فراخ کندوری ((~. کَ ن دُ)) فراخ سفره، بخشنده، جوانمردفراخ سفره، بخشنده، جوانمرد تصویر فراخ کندوری فرهنگ فارسی معین